"کار،نوعی ورزش تیمی است.تا زمانی که به سایر افراد برای دستیابی به اهدافشان کمک نکنید،به اهداف خود نمی رسید.برای اینکه بقیه افراد به موفقیت برسند،زمان بگذارید"
تینا سیلیگ، پروفسور دپارتمان علوم مدیریت و مهندسی دانشگاه استنفورد است. او در حوزه نوآوری، خلاقیت و کارآفرینی تدریس می‌کند. ۱۷ کتاب نوشته، به کمپانی‌های زیادی مشاوره مدیریتی داده و بنیانگذار BookBrowser است. کاش وقتی بیست‌ ساله بودم می‌دانستم یکی از کتاب‌های اوست که در بیست‌تاسی بارها از آن صحبت کرده‌ایم.یکی از مقالات او درباره تمام چیزهایی که آرزو داشت در چهل سالگی بداند و به کار گیرد، در ادامه از زبان خود او آمده است که اگر چه برای دوران چهل‌ سالگی‌اش نوشته، اما خواندنش برای ما بیست‌تاسی ساله‌ها هم درس‌های زیادی دارد:
فصل فراغت از تحصیل است و دنیا پر از توصیه‌هایی برای کسانی که تازه شروع به کار کرده‌اند. اما گذارهای زیادی در زندگی‌هایمان وجود دارد، که فقط مرحله‎ی تمام شدن تحصیلات نیست. ما چندین بار در زندگی،خودمان را بازسازی می‌کنیم.همانطور که بسیاری از مردم به چیزهایی که دوست داشتند در بیست سالگی بدانند فکر می‌کنند، من هم به چیزهایی که دوست داشتم در چهل سالگی بدانم فکر می‌کنم.چهل سالگی، زمان جالبی در زندگی من بود؛ زمانی که می‌توانستم از بعضی راهنمایی‌ها استفاده کنم. با اینکه موفقیت‌هایی را پشت سر گذاشته بودم، حرفه‌ای بودنم را از دست دادم. بسیار تلاش کردم، حرفه‌ام را هر دوسال تغییر دادم و هنوز چیزی پیدا نکرده‌ام که به دنبال آن هستم.پسری ۹ ساله دارم و می‌دانم که چطور میان حرفه و هدف‌ها و تعهدات شخصی‌ام تعادل ایجاد کنم. تلاش زیادی کردم تا بفهمم می‌خواهم چه کسی باشم و این راه را چگونه باید طی کنم.
بیست سال بعد در آستانه ۶۰ سالگی، نظرات و بازتاب‌های اولیه من در رابطه با ساخت شغلم در چهل سالگی را در ادامه می‌خوانید:

۱– هر زمانی می‌توانید شروع کنید

راه اندازی یک شغل فقط مختص به یک زمان محدود یا خاص نیست. هر زمانی می‌توانید شروع کنید. بعضی از افراد درست زمانی که از دانشگاه بیرون می‌آیند شغل موردنظرشان را پیدا می‌کنند. ولی تعداد این افراد بسیار کم است.شما به تجربیات زیادی نیاز دارید تا بتوانید شغلی که دقیقا متناسب شماست را پیدا کنید. با دو دهه تجربه حرفه‌ای، دانش و مهارت های لازم برای این را دارید که یک موضوع را برای بررسی عمیق‌تر انتخاب کنید.

۲– در هر محلی می‌توانید شروع کنید

مهم نیست که در یک شرکت از کجا شروع کردید. به محض اینکه وارد این شرکت می‌شوید، فرصت‌های بی‌پایانی برای گسترش نقش خود در اختیار خواهید داشت. مثل زمان ورود به یک استخر: شما می‌توانید در قسمت کم عمق راه بروید و یا یک‌راست داخل قسمت با عمق زیاد شیرجه بزنید.اگر راه رفتن در قسمت کم عمق را انتخاب کنید، معمولا فرصت‌هایی برای شنا به سمت قسمت با عمق زیاد خواهید داشت. (البته اگر تمام هدف شما همین باشد) بنابراین، استخری پیدا کنید که از نظر ابعاد و ظاهر، درست برای شما ساخته شده است و در هر نقطه‌ای که خواستید بپرید!

۳– مقصد خود را تعیین کنید

زمانی که به استخر می‌روید، نیاز دارید که به طور فعالانه تصمیم بگیرید، مقصد خود را به وضوح روشن نمایید، خود را در آن مسیر قرار دهید و شنا کردن را آغاز کنید. اگر فقط کاری که به شما اختصاص داده شده است را انجام دهید، به خودتان و اطرافیان نشان داده اید که به پایان توانایی‌ها و آرزوهای خود رسیده‌اید. اگر به دنبال ایفای نقش‌های بزرگتری باشید، باید این را روشن کنید که می‌خواهید شیرجه عمیق‌تری بزنید و حتی جلوتر شنا کنید.

۴– به دیگران کمک کنید که به اهداف خود دست یابند

کار، نوعی ورزش تیمی است. تا زمانی که به سایر افراد برای دستیابی به اهدافشان کمک نکنید، به اهداف خود نیز نمی‌رسید. برای اینکه بقیه افراد به موفقیت برسند، زمان بگذارید. این موضوع به این معنی نیست که کار آن‌ها را بجای آن‌ها انجام دهید بلکه به این معناست که راه‌هایی برای کمک به آن‌ها پیدا کنید.برای مثال، برای آن‌ها منابع مرتبط را ارسال کنید، آن‌ها را از موانع سر راه آگاه سازید و در شرایط سخت آن‌ها را تشویق کنید. از تشابه مثال شنا استفاده کنید. زمانی که شخصی در حال تقلا کردن و کمک خواستن است، ابزار نجات برای او فراهم کنید.جا انداختن فرهنگ کمک کردن به دیگران، سازمان بسیار موفق‌تری برای شما خواهد ساخت. از طرفی زمانی که شما به کمک نیاز دارید، اگر قبلا فرهنگ کمک کردن را جا انداخته باشید، راحت تر حاضر می‌شوند به شما کمک کنند.

۵– الگوها را پیدا کنید

زمانی که یک شغل جدید را شروع می کنید، افرادی را که در این شرکت پیشرفت داشته‌اند را رصد کنید تا بفهمید که چه کرده‌اند. در مورد اینکه این سازمان چگونه کار می‌کند، فرضیه‌ها را رها کنید و به دنبال این باشید که بفهمید واقعا چه می‌کند. همیشه در استخرها افرادی هستند که بسیار هوشمندانه تر شنا می‌کنند.به آن‌ها دقت کنید و ببینید چگونه شنا می‌کنند و حتی در مورد عملکردشان از آن ها سوال بپرسید. حتی به مسیری که انتخاب می‌کنند هم توجه کنید. اینکه آن‌ها از چه کسی راهنمایی می‌گیرند و الگوهای آن‌ها چه کسانی هستند هم مهم است. برای شنای موثر، مهارت‌های واقعی نیاز است که شما می‌توانید و باید آن‌ها را از دیگران فرا بگیرید.

۶– حامیان را بشناسید

فراتر از الگوهای الهام بخش، نیاز دارید افرادی که در سازمان شما مایل به حمایت از آرمان‌های شما هستند را شناسایی کنید. این افراد ممکن است همان الگوهای مورد پنج باشند ولی همیشه این موضوع صادق نیست. این افراد از اینکه از شما در برابر دیگران تعریف کنند هیجان زده می‌شوند.اینکه فرد یا افرادی را داشته باشید که از دستاوردها و پتانسیل‌های شما تعریف کنند بسیار موثرتر از زمانی است که خودتان بخواهید این کار را انجام دهید. این افراد را پیدا کنید که مشتاق موفقیت دیگران هستند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که موفقیت شما در نهایت موفقیت آن‌ها را شکل خواهد داد. و اگر شما نیز بعدها در چنین جایگاهی قرار گرفتید، تحسین دیگران را فراموش نکنید.

۷– مکررا مشاهده و تفکر کنید

سر خود را از آب بیرون بیاورید تا ببینید کجا هستید و ارزیابی کنید که کجا قرار است بروید. زمینه محیط کار شما همواره با ورود همکاران جدید، ابتکارات جدید و چالش‌های جدید تغییر خواهد کرد. توجه دقیقی به چشم‌انداز در حال تغییر سازمان داشته باشید که مطمئنا فرصت های جدیدی در اختیار شما خواهد گذاشت. دری که هفته هاست به نظر بسته می آید، شاید در هفته آینده گشوده شود.دروازه ای که تا امروز صبح به نظر نیمه باز می رسید ممکن است بر صورت شما کوفته شود. با توجه دقیق به تغییرات چشم‌انداز سازمانی، آمادگی بیشتری برای مشاهده و بدست آوردن فرصت‌ها و سپس تحقق آن‌ها خواهید داشتدر اصل، دلم می‌خواست این موضوع را می‌دانستم که اصلا اهمیتی ندارد که چه زمانی و چه جایی به سمت یک حرفه جدید می‌روید.هیچ‌وقت برای راه‌اندازی یک فرصت جدید، تعیین اهداف الهام بخش برای خودتان و تدارک یک تیم برای رسیدن به آن‌ها دیر نیست. مهارت‌های شما، نوع کنترل و تیم هستند که تعیین می‌کنند شما غرق خواهید شد یا تا مقصد به شنای خود ادامه می‌دهید.

منبع:20ta30.com