در اینجا قصد داریم با توجه به تجربیاتی که در طول سالهای به دست آورده‌ایم پیشنهاداتی را به همراهان عزیز به ویژه مدیران ارائه دهیم:
    مدیریت را در قدرت درونی خود جستجو کرده و همیشه به این موضوع اعتقاد داشته باشیم که برای نتیجه بهتر، کار بهتر لازم است. خودمان و نقاط ضعف و قوتمان را بشناسیم و از شور و اشتیاق خود جهت انجام مأموریت‌هایی که برای خود تعریف کرده‌ایم کمک بگیریم. 
    همیشه در پی استخدام بهترین افراد باشیم و آن‌ها را محدود نکرده و در حد اختیارات‌شان به آنها آزادی عمل بدهیم. نظرات خود را با آنها در میان گذاشته و وظایفی را که از آنها انتظار داریم به طور واضح برای آنها بیان کنیم.

    یک فرهنگ مدیریتی ایجاد کنیم. همیشه مدیران را در هر سطحی در سازمان به صورت یک گروه جداگانه در نظر گرفته و برای آنها برنامه ویژه‌ای جهت ارتقاء مهارتهای‌شان داشته باشیم.
    بیش از حد درگیر جزئیات نشویم اما از طرف دیگر نیز از جزئیات غافل نشویم. برای این منظور از افراد خبره مشورت بگیریم.
    مسئولیت مدیریت و رهبری را بپذیریم. به افراد برای موفقیت‌های‌شان پاداش داده و از طرف دیگر نیز آنها را متوجه این موضوع کنیم که باید مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرند. هیچ وقت به دنبال سرزنش کردن خود و دیگران نباشیم بلکه سعی کنیم به جای آن به خود و نیروهای‌مان آموزش دهیم که از اشتباهات درس گرفته و در پی جبران آن باشیم.
    دستاوردهای خود را جشن بگیریم؛ هرچند کوچک باشند. این کار به نیروهای‌مان انگیزه می‌دهد.
    به اشتباهات خود اعتراف کنیم و از عذرخواهی کردن نترسیم.
    همیشه به آن چیزی که گفته می‌شود و احساسی که پشت آن قرار دارد گوش فرا دهیم. خواستار نظرات دیگران بوده و با دقت به آن گوش فرا دهیم. بعد از دریافت نظرات دیگران نیز به آنها در این‌ مورد فیدبک بدهیم. جلساتی برای تبادل نظر در مورد مسائل مهم سازمان با نیروهای‌مان تشکیل دهیم و در این حین از هرگونه قضاوت عجولانه پرهیز کنیم.
    سعی کنیم در یک جو مشارکتی اقدام به تصمیم‌گیری کنیم. پذیرای نظرات جدید بوده و به تجربیات و دانش خود اجازه محدود کردن خود در این زمینه را ندهیم و هیچ وقت نگوییم که یک کلید همه درها را باز می‌کند.
    زمان‌بندی مدیریتی را در نظر گرفته و هیچ‌گاه عجولانه و شتاب‌زده تصمیم‌گیری نکنیم. زمانی را برای فکر کردن و سنجیدن شرایط اختصاص دهیم و تنها زمانی دست به تصمیم‌گیری بزنیم که همه شرایط را سنجیده باشیم. اما زمانی که وقت تصمیم‌گیری رسید هیچ‌گاه آن را به تأخیر نیندازیم. 
    برای نیروهایمان چشم‌انداز تعریف کرده و آن را برای آنها به طور واضح بیان کنیم و از آنها برای تصحیح آن کمک بگیریم. چشم‌اندازها باید چه در بیان و چه در اجرا بسیار شفاف و ساده بوده تا تمام افراد بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. 
    در کارمان صداقت و انگیزه‌بخشی را در نظر بگیریم و بدانیم افراد، بیش از آنکه از صحبت‌های ما تاثیر بپذیرند از مشاهده اعمال ما تحت تأثیر قرار می‌گیرند. 
    اطلاعات مورد نیاز را در سراسر سازمان در اختیار نیروهای‌مان قرار دهیم. افراد نیاز دارند بدانند که در اطراف‌شان چه می‌گذرد. در این راستا یک جو دوستانه و براساس اطمینان در سازمان به وجود بیاوریم.
    همیشه برای نظر مخالفین خود در سازمان ارزش قائل شده و به نظرات آنها احترام بگذاریم. در انتقاد کردن ملایم رفتار کنیم ولی در ستایش کردن کم نگذاریم.
    اهل مزاح و شوخی با نیروهای‌مان باشیم و البته احترام آنها را نیز حفظ کنیم.
    به نیروهای‌مان خوش‌بین باشیم و همیشه نیمه پر لیوان را ببینیم.
    به صورت استراتژیک تفکر کنیم و همیشه برنامه داشته باشیم.
    این نکته را هم به یاد داشته باشد که رهبران بزرگ هیچ‌گاه از ریسک کردن نمی‌ترسند.