همه‌ی ما دوست داریم در محیطی آرام و دور از تنش کار کنیم تا بهره‌وری بیشتری داشته باشیم و از کاری که انجام می‌دهیم، لذت بیشتری ببریم. پیش از هر چیزی سعی می‌کنیم دفتر کارمان را طوری طراحی کنیم که از بودن در محل کار لذت ببریم. روی میزمان چیزهایی می‌گذاریم که به ما انگیزه‌ی کار کردن می‌دهند، تابلوهای مورد علاقه‌مان را روی دیوار نصب می‌کنیم و خلاصه هر کاری می‌کنیم تا به محیط کار مورد نظرمان برسیم. 

اما به یکباره فردی به عنوان همکار از راه می‌رسد و با رفتاری که انجام می‌دهد و حرف‌هایی که می‌زند، تمام تمهیدات ما برای لذت بردن از کارمان را نابود می‌کند. از آنجا که افراد با پیشینه‌ی فرهنگی و تربیتی متفاوتی در محیط کار گرد هم می‌آیند و تشکیل یک تیم کاری را می‌دهند، گاه مشاهده می‌شود که این تفاوت‌ها منجر به ایجاد تضاد در روابط بین همکاران می‌شود و روی بهره‌وری کل تیم اثر منفی می‌گذارد. برخی از اتفاقات خیلی ساده و پیش‌پا افتاده هستند ولی نتایج بزرگی دارند. برای مثال عضوی از تیم به دلیل نوع تربیتش، فرد درون‌گرایی است و عادت ندارد هر روز صبح سلام و احوال‌پرسی گرمی کند. برعکس فرد دیگری در تیم وجود دارد که سلام کردن یا بلند شدن از روی میز را از الزامات روابط همکاری می‌داند و به همین دلیل رفتار همکارش را نوعی اهانت به خود تلقی می‌کند. همین تفاوت کوچک باعث می‌شود که این دو تعامل خوبی با یکدیگر نداشته باشند. 

در این میان افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، بهتر می‌توانند چنین شرایطی را مدیریت کنند. در ادامه می‌خوانیم که چگونه هوش هیجانی می‌تواند جلوی تعارضات سازمانی را بگیرد:

 

1) حد و مرز هر چیز باید مشخص باشد.

بین دوست بودن و اینکه فردی باعث شود از بهره‌وری همکار خود کاسته شود، تفاوت وجود دارد. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند مرزبندی بین این دو را به خوبی رعایت می‌کنند و در عین حفظ رابطه‌ی صمیمی با همکاران خود به آنها اجازه نمی‌دهند که با رفتار خود بهره‌وری‌شان را کاهش دهند.

 

2) هیچ‌کس به شادی آنها خدشه وارد نمی‌کند.

نظرات افرادی که اطراف شما زندگی می‌کنند، چقدر روی ذهنیت شما تأثیرگذار است؟ افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند این مهارت را در خود پرورش داده‌اند که نظرات منفی دیگران روی حس کمال‌طلبی مثبت آنها تأثیری نگذارد. افراد مسموم دوست دارند با نظرات سمّی خود به دیگران آسیب بزنند و شاهد فروپاشی آنها باشند. باید این مهارت را در خود به وجود آوریم که کمتر نسبت به نظرات دیگران عکس‌العمل نشان دهیم به‌خصوص آنهایی که می‌دانیم خوش‌قلب و خوش‌نیت نیستند.

 

3) آنها روی راه‌حل متمرکز هستند.

آیا بیشتر روی فردی که آرامش شما را در سر کار مختل می‌کند تمرکز می‌کنید یا روی رسیدن به اهداف‌تان؟ 

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند همواره روی راه‌حل تمرکز می‌کنند. به عبارتی آنها مسئله‌گرا هستند و هیچ‌چیز را مشکل نمی‌دانند. برای آنها هر مانعی یک مسئله است و برای هر مسئله یک راه‌حل وجود دارد. بنابراین آنها فراد راه‌حل‌گرایی هستند.

 

4) آنها اهمیت پشتیبانی را درک می‌کنند.

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به خوبی می‌توانند برای غلبه بر موانع از منابع با ارزشی که در اختیار دارند، استفاده کنند. همکاران و مدیران دلسوز، دوستان، و مهم‌تر از همه اعضای خانواده بهترین منبع برای مشورت جهت کاهش تنش در محیط کار هستند. مشورت کردن با آنها راه‌های جدیدی را به فرد نشان می‌دهد که می‌تواند با همکار خود تعامل داشته باشد.

 

5) بخشیدن به معنی فراموش کردن همه‌چیز نیست.

یکی از ویژگی‌های افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند این است که اشتباهات دیگران را می‌بخشند و با این کار به لحاظ روانی آرامش می‌یابند. با این وجود این افراد هرگز فراموش نمی‌کنند که چه کسی قابل اعتماد است و به چه کسی نمی‌توان اعتماد کرد. بخشیدن یعنی اینکه جلوی هدر رفتن انرژی روانی خود را برای افرادی که به آنها اعتماد نداریم، بگیریم.

بنابراین می‌توانیم به راحتی رفتار نامناسب همکارمان را ببخشیم و با او روابط خوبی داشته باشیم اما در عین حال می‌توانیم او را در فهرست افرادی قرار دهیم که مورد اعتماد ما نیستند.

 

سبز باشید