من (ژول پترسون) اولین تجارت خود را در 11 سالگی با فروختن گوجه، خیار، هویج و کدویی شروع کردم که خودم پرورش می دادم. بذر همه ی آن ها در زمینی کوچکی پشت منزل دو خوابه مان، در شهر اکموس میشیگان، می کاشتم.

سرمایه گذاری قبل از ازدواج به من درس های مفید زیادی آموخت که تا 40 سالگی شغلم در تجارت با من همراه بودند. اگر تمایل دارید موسس شرکت باشید (یا شاید یک سرمایه گذار جوان، خواننده لینکداین)، شاید  بتوانید در اینجا به نکاتی دست یابید که ممکن است کمک کنند تا ایده های اولیه تان ریشه بگیرند.  

مشتریان من- یا " بازار مربوطه"، همانطور که یاد گرفته ام اینگونه آن ها را مورد خطاب قرار دهم، من در نزدیکی یک جاده ی خاکی زندگی می کردم که خیلی از منزلمان دور نبود. هنگامی که تابستان تمام می شد، دوجین مشتری عادی داشتیم که محصولاتمان را برایشان می بردیم تا شام خود را آماده کنند.   

" ناوگان تحویل" ما یک واگن قرمز رنگ بود که هر روز قبل از اینکه دور محله بگردیم سبزی ها را رویش انباشته می کردیم.

" فرشته سرمایه گذار" من پدرم بود، نه به اندازه ی یک سرمایه گذار اقتصادی بلکه مانند پدری که پسرش را حمایت می کند. او سرمایه ی بذر و کود را در اختیار من قرار می داد، اجازه می داد به منبع آبش دسترسی داشته باشم و "تجهیزات بدون هزینه اجاره" برایم فراهم می کرد، مثلا به من اجازه می داد یک کج بیل قرض بگیرم. "زنجیره تامین" من فروشگاه سخت افزار شهر بود و تنها کارمند من برادر 6 ساله ی من بود که معمولا تهدید به اخراج می شد.

در پایان فصل تابستان، یک حسابرسی کامل انجام می دادیم. شرح درآمد ما بعد از در نظر گرفتن تمام هزینه ها، مبلغ شاهانه ی 14 دلار را نشان می داد. ( که با کار در صنعت هواپیمایی چندان تفاوتی نداشت!)

طعم موفقیت اولیه را هنوز داشتم و باز خواهان موفقیت بیشتر بودم. 50 سال بعد یک جین شرکت راه اندازی کردم که سرمایه را به بیش از 100 شرکت افزایش داد، به هیئت های بازرگانی بسیاری خدمت کرد و به هزاران مدیر بازرگانی آموخت که چگونه یک سرمایه گذار جوان را مدیریت کنند. اما، تمام آنچه که من درمورد راه اندازی، تقویت و اداره ی یک تجارت می دانم را طی تابستان شرجی میشیگان در 1958 فراگرفته ام. 

در این قسمت بعضی قوانین تجارت موفق مطرح می شود که در حق من اثبات شده اند و بر اساس اهمیت شان رشد یافته اند:

  • انتظار نتایج فوری نداشته باشید( مرحله ی بذر). محصولات نیازمند زمان هستند تا جوانه بزنند.
  • بذرهای اضافی بکارید، محصولات را کم کنید و انتظار داشته باشید قوی ترین گیاهان به بلوغ برسند.
  • هویج ها را حفر نکنید که ببینید در حال رشدند یا خیر. به چرخه ایمان داشته باشید.
  • برای باران و خورشید دعا کنید، اما موفقیت خودتان را با وجین کردن و آبیاری تضمین کنید.
  • سبزی های برداشت شده را زیاد نگه ندارید. اگر مدت طولانی صبر کنید قیمت موجودی خود را کاهش می دهید و در نهایت خودتان آن را خواهید خورد.
  • یک باغچه به تغذیه ی مداوم نیاز دارد- هنگام برداشت به مسافرت نروید.
  • فروش همه چیز است. بنابراین، به فروشنده ی خود خوب حقوق بدهید یا حداقل مطمئن شوید آن ها همراهان جذابی هستند که واگن قرمز را می کشند.
  • هنگامی که پولتان تمام می شود، تجارت شما هم تمام می شود؛ بنابراین همانند یک کشاورز صرفه جو باشید.
  • مشتریان خود را با عرضه ی محصولات تازه و به موقع، راضی نگه دارید. زمان بندی بازار بسیار مهم است.
  • مطمئن شوید که سرمایه گذارانتان برمی گردند- و فراموش نکنید که از آن ها تشکر کنید. بدون حامیان، کاهو برای کسی وجود نخواهد داشت.

ژول پترسون

رئیس خطوط هوایی جت بلو. مدرسه کسب وکار استنفورد

مترجم: زهرا بهادری خلیلی