خواه کسب‌وکاری اصطلاحاً زیرپله‌ای با دو نفر کارمند باشید و خواه تجارتی عظیم با صدها پرسنل، نکته‌ای وجود دارد که نباید از آن غفلت شود: تمرکز بر استخدام منابع انسانی شایسته و فوق ستاره‌ها.
استخدام افراد شایسته یکی از عواملی است که سرنوشت یک کسب‌وکار را رقم می‌زند. سوپر استارها را استخدام کنید تا به چشم‌انداز‌تان رنگ واقعی ببخشند.کارآفرینان برجسته و شرکتهای موفق جهان یک اصل مشخص دارند: هرگز به استخدام "به قدر کافی خوبها" تن ندهید بلکه منتظر بهترینها باشید. ممکن است این امر در کوتاه مدت منطقی به نظر نیاید اما منافع آن در بلند مدت قابل توجه خواهد بود.
اما چگونه می‌توان از استخدام افراد مناسب اطمینان حاصل کرد؟

سؤالات زیر می‌توانند به پرسش بالا پاسخ دهند.

1. چه چیزی در کسب‌وکار ما برایتان جالب است و به کدام موارد انتقاد دارید و چه راه حلی برای آن دارید؟ 
این سؤال دو کارکرد دارد. اولاً آنکه می‌‌توانید میزان آشنایی متقاضی با کسب‌وکار خود را سنجیده و دوم آنکه میتوانید مهارتهای مساله یابی و حل مساله در متقاضی را کشف کنید. آیا کارجو فقط زبان به تمجید می‌گشاید و کسب‌وکار شما را کامل و بی نقص می‌داند (حال آنکه در واقعیت چنین چیزی ناممکن است) یا با نگاهی واقع بینانه و از سر دلسوزی انتقادات و مسائلی را مطرح و راهکارهای رفع آن را نیز بیان می‌کند؟ به دنبال کسانی باشید که 5% به مسأله می‌پردازند و 95% به ارائه راه‌حل اختصاص می‌دهند. مهارتهای حل مسئله افراد را می‌توان با این سؤال مورد سنجش قرار داد و به چالش کشید. به طور مثال، اگر آنها انتقادی را متوجه بخش خدمات مشتری شما کرده ولی حتی ایده‌ای برای رفع آن ارائه نکنند، آنگاه چگونه می‌خواهند برای مسائل آتی راه حلی منطقی بیندیشند؟ نیروهای مستعد به سرعت مسائل را با اتکا به توانمندیهای خود حل می‌کنند.

 

2.الان در حال مطالعه چه کتابی هستید؟
افراد مشتاق و مستعد به منظور بهبود مهارتهای خود تمایل زیادی به مطالعه کتابها و مجلات بویژه در حوزه تخصص‌شان دارند. ممکن است آنها در حال مطالعه‌ی کتابی مختص مهارتهای فروش باشند و یا کتابی را در دست خواندن داشته باشند که متمرکز بر ارتقای مهارتهایشان باشد، به هر حال این نشانه‌ای خوب و قابل توجه است. فوق ستاره‌ها همواره در مسیر تعالی قدم بر می‌دارند و از هیچ فرصتی برای یادگیری چشم نمی‌پوشند.

 

3. درخصوص مسائل محوله به خود در شغل فعلی‌تان توضیح دهید. چگونه این مسائل را حل می‌کنید؟
این سؤال نیز، مهارتهای حل مسئله و تفکر خلاق کارجو را مورد کنکاش قرار می‌دهد. آیا متقاضی دارای رویکردی متفکرانه برای حل مسئله است و یا مسائل را به دیگران پاس می‌دهد؟

 

4. کدام دستاوردتان بیشتر برایتان غرور انگیز است؟
این سؤال می‌تواند به ارزیابی تعریف متقاضی از موفقیت کمک کند. به عبارتی با طرح این پرسش می‌فهمیم که کارجو چه تعریفی از موفقیت داشته و ملاک او برای کامیابی چیست. به طور مثال اگر یک کارجو به مدت 12 سال در یک شرکت کار کرده باشد و بزرگترین افتخارش تنها شکستن رکورد فروش در یک فصل باشد، نمی‌توان او را در زمره‌ی فوق ستاره‌ها دانست. از طرف دیگر اگر به طور مثال یک متقاضی تنها ظرف دو سال، پنج بار ارتقا شغلی دریافت کرده باشد - البته به شرطی که این ارتقا به واسطه توانمندیهای او بوده باشد- آنگاه می‌توان او را در شمار سوپراستارها درآورد.

 

5. آیا قبلاً در هیچ ورزش تیمی شرکت داشته اید؟
ورزش و کسب‌وکار بیش از آنچه در تصور بگنجد با هم مرتبط هستند. گوشه‌ای از این ارتباطات را در کتاب بازاریابی و زندگی با ورزش به قلم اینجانب می‌‌‌خوانیم. به هر ترتیب متقاضیانی که سابقه حضور در ورزشهای تیمی نظیر بسکتبال، فوتبال، والی بال و قایقرانی دارند، انسانهایی به مراتب با انگیزه تر، از لحاظ جسمانی قبراق‌تر و متمرکز بر رسیدن به اهداف هستند به همین سبب شرایط روحی و ذهنی آنها همواره در اوج قرار دارد. به طور کلی این قبیل افراد در برقراری روابط کاری نیز موفق‌تر عمل می‌کنند و در شرایط سخت نتایج چشمگیرتری به دست می‌آورند.

 

6. سرگرمی‌تان چیست؟
کنت بلاچارد تأکید می‌کند که مواظب ترازوی زندگی‌تان باشید. یک کفه ترازو، زندگی شخصی و خانوادگی است و کف دیگر کار است. حفظ تراز  زندگی، بخش مهمی از موفقیت است و فوق ستاره‌ها در این زمینه عملکرد بهتری دارند. به طور مثال اگر کار جویی سه روز در هفته به باشگاه مراجعه می‌کند، اوقاتی را برای خانواده صرف می‌کند، به کلاسهای آموزشی می‌رود و در مجموع همواره در پی ارتقا و بهبود خویشتن است، آنگاه می‌توان گفت که منافع ناشی از چنین سرگرمی‌های سالمی در عملکرد کاری متقاضی نیز بازتاب خواهد یافت.

 

7. مطمئن نیستم که برای این کار مناسب باشید...!
آخرین پرسش در واقع سؤال نیست بلکه جمله‌ای کلیدی است. زمانی که نیازمند استخدام افرادی با شخصیت قاطع و قدرتمند هستیم (بویژه افرادی که مهارت بالایی در مدیریت پاسخهای منفی دارند)، مثل نمایندگان و مدیران فروش، آنگاه بیان چنین جمله‌ای می‌تواند اثر بخش باشد.
افراد با شنیدن این جمله، معمولاً چند واکنش نشان می‌دهند. یا جمله را نادیده می‌گیرند و کار خود را انجام می‌دهند، یا آن را به سادگی می‌پذیرند و شما را ترک می‌کنند و یا سعی می‌کنند تا منافعی که از آمدنشان عاید سازمان می‌شود را به کارفرما بفروشند. منافعی که کارفرما نمی‌تواند به سادگی آنها را نادیده بگیرد. معمولاً فوق ستاره‌ها حالت سوم را به کار می‌بندند، چراکه می‌دانند چگونه پاسخ منفی را به جواب مثبت تبدیل کنند.