چه در محیط کار و چه در خانه، در ارتباط با همکاران یا دوستان، کلمات و عباراتی هستند که می توانند افراد را از اطراف شما برانند تا دیوانگی شما را به اوج برساند. مخصوصا اگر آن ها را بارها و بارها تکرار کنید!

مشکل این عبارات این است که با دقت برای بیان فصیح موضوع انتخاب نشده اند. نه، آن ها فقط کلمات پرکننده هستند که ما عادت کرده ایم به کار ببریم. این کلمات اغلب بی معنی هستند، و فقط برای آزار دادن به کار می روند.

برای بعضی افراد استفاده از کلمات تکراری، بی مفهوم و پرکننده به ابعاد همه گیر می رسد. به اعتقاد من، ما نیازمند درمان این بیماری هستیم و کاربرد آن ها را باید متوقف کنیم. منظور من از متوقف کردن به طور کامل نیست. منظورم افرادی نیست که به طور مناسب آن ها را به کار می برند. من خودم بسیاری از آن ها را به کار می برم. چیزی که باید متوقف شود، کاربرد تکراری و بی مفهوم این کلمات است!

اما، آیا این فقط من هستم؟ شاید تنها کسی که از این عبارات آزار می بییند من هستم؟ یا آیا شما تا کنون از این طرز صحبت اذیت و خسته شده اید:

" روراست باشیم، آخرش جدی جدی به مشکل بر می خورید. منظورم این است که بهتر است مواظب باشید، اگر بفهمید منظورم چیست. فقط خواستم گفته باشم."

یا این:

" حیرت آور است! خودش است، دوست دارم، منظورم این است، کاملا جدی، دوست دارم، حماسی ترین گروهی است که تا کنون شنیده ام. می فهمید منظورم چیست. من جدی جدی میمیرم اگر نروم و آن را نبینم."

بعضی ممکن است بحث کنند بگویند این ها نوجوان هستند. خیر. من اعتقاد دارم که هر دهه ایده آل های خودش را دارد. برای من در این دو مثال به وضوح روشن است که نمونه اول معمولا از زبان یک فرد مسن تر و عبارت دوم از نسل جوان تر شنیده می شود.  

به نظر می رسد که ما از این عبارات برای پر کردن مکث های بین گفتگوهایمان استفاده می کنیم. توصیه ی من واقعا مکث کردن است، به جای بمباران کردن افراد با عبارات پوچی که فهمیدن حرفش را دشوارتر( و کسل کننده) می کند. مکث خوب است!مکث کردن طبیعی است.

اینجا 10 مورد از آزاردهنده ترین عبارات پرکننده را ذکر می کنم:

  1. " آخرش" – این حادثه چه نامیده می شود؟ منظور آن بعدا است؟ جدا آن راحذف کنید!
  2. " روراست باشیم" – چرا، آیا واقعا تو به طور عادی با من صادق نیستی؟ چه عبارت احمقانه ای!
  3. " می دونی چی می گم" – اگر من متوجه نشوم چه می گویی احتمالا به تو می گویم. به کمک نیازی ندارم.
  4. " می دونی" – این یک سوال است یا یک جمله؟
  5. " داشتم می گفتم که" – بله، شما گفته اید. من آنجا بودم، شما داشتید با من صحبت می کردید و نیاز نیست به من بگویید که داشتید چیزی به من می گفتید!
  6. " مثلاً" – خیلی آزاردهند است مخصوصا اگر به طور مکرر در یک جمله به کار رود. چرا، چرا؟
  7. " جدی جدی"- این طور که می گویید باید معنای " مجازا" یا واقعا را بدهد. " جدی جدی منفجر شدن" یا جدی جدی مردن" خیلی با معناست.  
  8. " فقط خواستم گفته باشم" – بله، شنیده ام. حالا باید احساس خوبی داشته باشم درمورد گفتن حقیقتی که من را ناراحت کرد؟ یا چیزی گفتید که هیچ معنی و مفهومی نداشت؟
  9. "جدی" – دارید می گویید که شما حقیقت را به من می گویید به عنوان جایگزینی برای "بله" – مثلا، جدا گیج شدم!
  10. " منظورم اینه " – بعضی افراد این عبارت را در هر جمله ای که می گویند به کار می برند. این باید یکی از بی معنی ترین عبارات باشد!

بنابراین آیا این فقط من هستم؟ یا این عبارات شما را هم دیوانه می کند؟ اگر این عبارات شما را هم اذیت می کند، این پست را "لایک" کنید! نه جداً، مثلاً، این پست را کاملا "لایک" کنید! فقط خواستم بگم، اگر بفهمید چه می گم؟ نهایتا، خوشحال می شوم اگر عبارات دیگری که به نظرتان خیلی آزاردهنده هستند را در قسمت نظر ذکر کنید – بگذارید کامل ترین لیست درست شود، منظورم اینه که، جداً، همیشه!

برنارد مار،پرفروش ترین نویسنده و کارشناس عملکرد کارآفرینی 

مترجم: زهرا بهادری خلیلی