فشارهای کاری، روابط فردی و حتی عوامل کلانی مثل وضعیت اقتصادی و چشم انداز آن موجب شده تا محیطهای کاری به فضاهایی پراسترس تبدیل شوند که در چنین شرایطی مسلط شدن بر اعصاب کار سختی است. به همین سبب زمانی که افراد احساس استرس و یا تنش میکنند، امکان بروز خشم در آنها بالاتر میرود.
استیسی تای ویلیامز، استادیار دانشگاه ایالتی آیوا در حوزه مطالعات ارتباطی میگوید بسیاری از ما با خشم دست به گریبان میشویم چرا که تصور میکنیم خشم احساسی است که قرار نیست داشته باشیم. ما میخواهیم این هیجان را سرکوب کنیم اما خشم تا بدانجا پیش میرود که کنترل زندگی ما در دستانش قرار گیرد.
در اغلب موارد خشم نه تنها وجهه فرد در محیط کار را خدشه دار میکند بلکه ممکن است به اخراج فرد بینجامد و تقابلهای مخرب فراوانی را در سازمان موجب شود. اما خشم همچنین میتواند عاملی توان افزا و کاتالیستی برای تغییر باشد. خشم شاید سیگنال و نشانه ای از تعهد و توجه به کارتان باشد. دکتر لورتا مالاندرو مدیرعامل گروه مشاوران مالاندرو میگوید افرادی که بصورتی سازنده خشم خود را ابراز میکنند به نسبت افراد محتاط احساس کنترل بیشتری دارند.
نوبت بعدی که خشمگین شدید تلاش کنید این برنامه عملیاتی مدیریت خشم را اجرا کنید:

با خودتان روراست باشید
اگر مدیریت خشم برایتان دشوار به نظر می رسد، اولین کاری که باید بکنید این است که با خودتان رو راست باشید و  به مشکل خودتان پی ببرید و سپس برای حل آن برنامه ریزی کنید.آیا دلایلی که باعث خشم شما می شود را می دانید؟ ممکن است از دلیل واکنش شدید خودتان نسبت به افراد یا حوادث آگاهی نداشته باشید.

پرسپکتیو خود را تغییر دهید
برخی رفتارها و برخوردها در محیط کاری ممکن است توهین آمیز و زننده تلقی شوند اما این برخوردها بیشتر در نتیجه فرآیند کاری و یا تصمیم گیری ها روی میدهند و جنبه شخصی ندارند. شغل شما در مورد نقشهایی است که در راستای جامه عمل پوشاندن به ماموریت سازمان ایفا میکنید.
بنابراین جنبه شخصی به برخی برخوردهای نامتعارف ندهید، بطور مثال اگر فردی جلسه ای با شما را لغو میکند احتمالا به دلیل مشغله زیاد او باشد نه ارزش قائل نبودن برای زمان شما و یا خود شما. یا اگر رییس شما وظیفه سنگین جدیدی را به شما محول میکند، احتمالا نمیداند که در حال حاضر سخت مشغول کار روی پروژه سازمانی دیگری باشید. اگر بتوانید با این پرسپکتیو به موضوعات نگاه کنید، حل مسائل آسان خواهد بود. اگر فردی باعث عصبانیت شما شده است، با همراهی و همدلی او شرایط وی را نیز در نظر بگیرد. در واقع همه افراد اشتباه می کنند، و این اشتباهات باعث رشد آنها می شود.

هیجان اصلی را شناسایی کنید
مالاندرو میگوید که درک تفاوت میان هیجانات سخت و نرم اهمیت زیادی دارد. ابراز هیجانات سختی مثل خشم، رنجش و استیصال و درماندگی آسان تر است چرا که این احساسات به لحاظ اجتماعی پذیرفته تر از احساساتی نظیر غم، ناامیدی و یا احساس گناه هستند که نشانه ای از آسیب پذیری به شمار میروند. در نتیجه، هیجانات سخت اغلب پوششی برای مساله اصلی هستند: یک احساس نرم مهم که ابراز نشده است.
کمی در خود کند و کاش و درون نگری کنید. آیا واقعا خشمگین هستید؟ و یا خشمتان پوششی برای احساس یاس و یا احساس لطمه خوردن است؟ درک هیجان واقعی به شما کمک میکند تا تشخیص دهید که میخواهید چگونه شرایط را تغییر دهید. بطور مثال اگر واقعا در مورد نوع صحبت دیگران با خود عصبانی هستید ممکن است یک عذرخواهی ساده مساله را حل کند. اما اگر به طور مداوم مورد سوء استفاده قرار میگیرد و ارزشهایتان زیر سوال است، این موضوع کمی عمیق تر بوده و نیازمند بررسی های بیشتر و مشورت گرفتن است.

به واکنشهای خود ساختار بدهید
از آنجا که ابراز خشم در محیط کاری میتواند عواقبی به ویژه برای خانم ها به دنبال داشته باشد، روش شما در چارچوب دادن به واکنشهایتان اهمیت دارد. دیوید مکس فیلد متخصص تحول سازمانی و نویسنده کتابهای پرفروشی نظیر تقابل های حیاتی: ابزارهایی برای حل انتظارات بیجا، و رفتارهای نادرست رویکرد زیر را توصیه میکند:
تعهد خود را یاداور شوید. پیش از هرچیز دلیل خشم خود را بازگو کنید تا آنها بتوانند چرایی احساس شما را درک کنند. مثلا جمله هایی مثل این جمله را بکار ببرید تا احساس شما جنبه ای مثبت پیدا کرده وتعهد شما را به اثبات رساند: میخواهم در راستای منافع سازمان جانب صداقت را رعایت کنم بنابراین شاید حرفهایم گزنده باشند. 
واقعیتها را بیان کنید. زمانی که دلایل خشم خود را برمیشمارید، جزئی و واقع گرایانه صحبت کنید. بدون آنکه اسیر کلی گویی شوید، جزییات موقعیت پیش امده را تصریح کنید. مثلا جای آنکه بگویید: تو هرگز به من گوش نمیکنی. بگویید: صبح امروز در حین جلسه زمانی که داشتم به سوال شما در مورد پروژه جدید پاسخ می دادم احساس کردم که چندان به پاسخ من توجه نکردید.
نتیجه گیری خودتان را در میان بگذارید. در نهایت نتیجه ای را که از واقعیت منتج شده و باعث این واکنش در شما شده را بیان کنید: درک من این است که این اتفاق حداقل در سه جلسه اخیر افتاده است بنابراین احساس میکنم که این رویه به یک الگو تبدیل شده است. چنین جملاتی به طور شفاف موضع شما و نتیجه گیریتان را تصریح میکنند.  به علاوه استفاده از زبان "من " هم به بیان بهتر موضعتان کمک میکند چرا که مشخص میشود که در حال بیان احساسی شخصی هستید.
کوتاه و گزیده بگویید. سعی کنید در کمتر از ۳۰ ثانیه تمام این فرآیند را به پایان رسانید. چرا که به نظر مکس فیلد اگر این زمان را از دست بدهید، توفیقی نخواهید داشت و  خشم شما جنبه های دیگری به خود میگیرد.

به سمت یک راه حل حرکت کنید
خشم يك احساس پيچيده است كه به صورت جسمانی و هيجانی ابراز می شود.خشم واكنش طبيعی ارگانيسم نسبت به شرايط و موقعيت هايی است كه در آن دچار ناكامی می شويم و احساس تهديد مي كنيم، يا معتقديم صدمه خواهيم ديد يا فردی در مورد ما دچار اشتباه شده است. بنابراین در پیش گرفتن یک رویکرد ساختاریافته و مبتنی بر راه حل میتواند تبعات آن را تلطیف کند. با پرسيدن سؤال های مختلف وقت را بگذرانيد. می توانيد از صحبت های ديگران استفاده كرده و سؤالاتی از آنها بپرسيد. با اين كار به آن فرد زمان می دهيد كه اشتباه خود را تصحيح كند و با هم به راه حلی مشترک برسید.
منبع:dargi.ir