تام سالیوان، ‌نویسنده و فروشنده‌ی نرم‌افزار در پاسخ به این سؤال که «کدام رفتار کارمندان، مدیران را ناراحت می‌کند؟» در وب‌سایت Quora می‌نویسد:
من تابه‌حال چندین نقش مدیریتی به عهده داشته‌ام؛ هرچند اکنون کارمند هستم. خوش‌شانسم که مدیر فوق‌العاده‌ای دارم و البته مدیرم هم از اینکه من او را درک می‌کنم، خشنود است.
واقعیت این است که مقام مدیریت، با چالش‌های زیادی همراه است که کارمندان هیچ شناختی از آن‌ها ندارند. شما به‌عنوان یک کارمند می‌توانید این چالش‌ها را سخت‌تر کنید؛ یا برعکس، تا حد زیادی در حل و رفع آن‌ها نقش داشته باشید.
یکی از اهداف اصلی یک کارمند، این است که به مدیرش کمک کند وجهه‌ی خوبی نزد مقامات بالاتر به دست آورد. اگر بتوانید کاری کنید که مدیرتان با مشکلات کمتری روبرو شود، زندگی حرفه‌ای خودتان را هم راحت‌تر کرده‌اید. به این نکات توجه کنید:

۱- در مورد دیگر کارمندان بدگویی نکنید
این عمل باعث می‌شود مدیرتان به شرایط موجود بدبین شود. او نمی‌تواند با نظرات شما همراه شود؛ چراکه حس می‌کند باید از دید طرف مقابل هم به ماجرا نگاه کند. اگر غیبت کردن در مورد همکارانتان را ادامه دهید، بدون شک رئیستان نظر نامساعدی نسبت به شما پیدا می‌کند. مهم نیست که واقعاً چه اتفاق ناخوشایندی در دپارتمان شما در حال وقوع است یا کارمند مورد نظر چه کار احمقانه‌ای انجام می‌دهد؛ از غیبت کردن و بدگویی اجتناب کنید. بدگویی نه‌تنها هیچ ارزش برای شما ایجاد نمی‌کند، بلکه به هر دو طرف ضربه می‌زند. روی کار خودتان تمرکز کنید و سعی کنید وظایفتان را به بهترین شیوه انجام دهید و بار مسئولیت‌های مدیرتان را سبک‌تر کنید. در محیط کار در کار دیگران دخالت نکنید و مخصوصاً از بازگو کردن این مسائل نزد رئیستان پرهیز کنید.

۲- جزئیات را فراموش نکنید
 در اکثر مشاغل مدیران گاه‌به‌گاه کار اعضای تیم را بررسی می‌کنند. اگر عادت دارید جزئیات وظیفه‌ی خود را نادیده بگیرید یا مرتباً برخی از مسئولیت‌هایتان را فراموش می‌کنید، باید در برنامه‌هایتان تجدید نظر کنید. البته این وظیفه‌ی مدیر است که اشتباهات شما را تصحیح کند، یادآوری کند که چگونه باید کارتان را درست و کامل انجام دهید و مطمئن شود که سرانجام موفق شده‌اید کاری را خوب به پایان ببرید. ولی آخرین چیزی که یک مدیر نیاز دارد این است که با شما بحث کند. هیچ‌کس علاقه‌ای به بحث و کشمکش ندارد. باور کنید یا نه، مدیرتان فقط می‌خواهد شما موفق شوید کارتان را تکمیل کنید. پس به او کمک کنید و سهل‌انگاری در مورد جزئیات را کنار بگذارید.

۳- مدیرتان را با سؤال‌های زیاد ناراحت نکنید
مدیر وظیفه دارد زمانی که به مشکل برخورد کرده‌اید یا نمی‌دانید چگونه کاری را انجام دهید، شما را راهنمایی کند. همچنین وقتی موضوع تصمیم‌گیری‌های مهم در میان است، باید نکات لازم را با شما در میان بگذارد. بااین‌حال تعاملاتی که با مدیر یا رئیستان دارید، باید عمیق‌تر و وسیع‌تر از این باشد که فقط در هنگام مشکلات از او بخواهید بجای شما تصمیم‌گیری کند. مدیرتان در طول روز با مسائل و موقعیت‌های زیادی روبرو است که باید تکلیف آن‌ها را مشخص کند. پس اگر سؤالی دارید، بهتر است ابتدا آن را با همکارانتان به اشتراک بگذارید و از آن‌ها کمک بخواهید. معاشرت با رئیستان را به موضوعات دیگری نیز بسط دهید؛ نظیر ایده‌های خوب، قدردانی بابت کمک‌هایی که به شما کرده، تعریف از عملکرد خوب سایر همکاران، ستایش تیم یا موضوعات غیر کاری که موردعلاقه‌ی هردوی شما است.

۴- تمام اعتبار موفقیت‌های کاری را از آن خود ندانید
 مدیرتان را در افتخاراتی که کسب می‌کنید شریک کنید. اصلاً خوب نیست که زیردستانتان دائماً همه‌ی اعتبار وظایفی را که به پایان می‌رسانند، از شما طلب کنند. بهتر است خودتان را به‌جای مدیرتان بگذارید و شرایط او را درک کنید. بی‌معنی است که انتظار باشید همیشه مورد تشویق قرار بگیرید و موفقیت‌های شما را در سطح شرکت اعلام کنند. درهرصورت همه متوجه می‌شوند که شما چه پیشرفت‌هایی داشته‌اید. اگر مدیرعامل در مورد پروژه‌هایی که خوب به پایان رسیده‌اند با شما صحبت کرد، این موفقیت را نتیجه‌ی تلاش همه‌ی تیم بدانید و از رهبر تیم که وظیفه‌ی هدایت شما را به عهده داشته، تشکر کنید. اگر هم مدیرتان در انجام وظایف سخت به شما کمک کرد، قدردانی‌تان را به‌طور واضح به او نشان دهید. این کار باعث می‌شود مدیر احساس خوبی داشته باشد و درنهایت کارمای مثبت آن به خودتان بازمی‌گردد.

۵- از رئیستان متنفر نباشید
 به هر دلیل روان‌شناختی، کاملاً متداول است که کارمندان رئیسشان را دوست نداشته باشند. البته برخی از مدیران واقعاً رفتارهای وحشتناکی دارند که همه را منزجر می‌کند؛ ولی اغلب مدیران این‌گونه نیستند. شما باید سعی کنید خودتان را به‌جای مدیرتان بگذارید و احساسات منفی‌تان را تعدیل کنید. اگر مشکلی وجود دارد، به دنبال راهی برای حل‌وفصل آن بگردید. شاید اگر افق دیدتان را وسیع‌تر کنید، مسائل را بهتر درک کنید. من زمانی رهبر تیمی بودم که یکی از اعضای آن به‌شدت از من متنفر بود. او مستقیماً حرفی نمی‌زد و من نمی‌دانستم علت این احساس منفی چیست. مدتی بعد به این نتیجه رسیدم که این خشم، ناشی از این موضوع است که من جوان‌تر از او هستم. کارمند مذکور حس می‌کرد من به او احترام نمی‌گذارم؛ درحالی‌که من همه‌ی تلاشم را می‌کردم که احترام و قدردانیم را نشان دهم. درهرصورت، نفرت داشتن از مدیرتان هیچ کمکی به شما نمی‌کند. من در طول دوران حرفه‌ایم، با برخی کارفرمایان ناخوشایند نیز کارکرده‌ام که پس‌ازاینکه شناخت کمی نسبت به آن‌ها پیدا کردم، توانستم مسائلی را که باعث ناراحتی بیشتر کارمندان می‌شد، درک کنم. این پروسه‌های شناخت باعث شد با بینش بهتری عمل کنم و در مقابل، با احترام بیشتری از سوی آنان مواجه شدم. شما مجبور نیستید حس و حال خودتان را با نفرت از رئیستان خراب کنید؛ مگر اینکه او واقعاً وحشتناک یا بدزبان باشد که در این صورت بهتر است کلاً شغل خود را ترک کنید. نفرت و بیزاری، انرژی شما را هرز می‌کند؛ پس سعی کنید با مدیرتان صحبت کنید.

۶- در اظهارات خود وقفه نیندازید
اگر مشغول گفتگو با مدیرتان هستید، به خاطر ترس حرفتان را متوقف نکنید. اگر با رئیستان در مورد ایده‌های مهم صحبت نکنید، درنهایت به‌کل شرکت آسیب می‌زنید. البته ممکن است دچار افراط شوید و با زیاد صحبت کردن، دیگران را کلافه کنید. بهترین راه این است که قبل از حرف زدن، فکر کنید که آیا این ایده‌ها به شرکت یا تیمتان کمکی می‌کند یا خیر. اگر این‌طور نیست، وقت مدیرتان را هدر ندهید. به یاد داشته باشید که اگر ایده‌های مؤثر و متفکرانه‌ای به اشتراک بگذارید که باعث بهبود جریانات کاری شود، به‌عنوان یک رهبر فکری در سازمان شناخته می‌شوید. در این صورت شما همان فردی خواهید بود که دیگران برای مشاوره به او مراجعه می‌کنند. تا زمانی که ایده‌های فکرشده و مفیدی دارید، از صحبت کردن با مدیرتان نترسید.
منبع:zoomit.ir