مدیرعامل یک سازمان بودن شروع مسئولیت‌هایی است که هیچ‌وقت آنها را تجربه نکرده‌ایم. یکی از مدیرعاملان فعلی در شرکتی خصوصی که سابقه مشاوره دادن به کار و کسب‌ها را نیز داشتند، در یکی از میزگردهای ماهنامه  بازاریاب بازارساز عنوان می‌کردند که از زمانی که خودم مدیرعامل شده‌ام، مشاوره‌هایی که به بنگاه‌های اقتصادی می‌دهم با آنچه پیش از این به آنها می‌گفتم، تفاوت بسیار زیادی کرده است. به همین دلیل است که می‌گویم فردی که مدیرعامل می‌شود مواردی را تجربه می‌کند که فقط و فقط در عمل می‌توان آنها را آموخت.

دو ویژگی مهم که تقریباً تمام مدیرعاملان نشانه‌های آنها را در کار خود نشان می‌دهند، اعتماد به نفس و تواضع هستند. ممکن است این دو ویژگی در نگاه اول متناقض با یکدیگر به نظر برسند، اما نباید فراموش کنیم که وظیفه اصلی یک مدیرعامل مدیریت کردن تناقض‌هاست. پس اینکه خود او نیز گاه باید چند ویژگی متناقض را با نسبت‌های مشخصی در کنار هم داشته باشد، خیلی تعجب‌آور نیست.

اعتماد به نفس ما را قادر می‌سازد که در زمانی که شرایط قطعی و مشخص نیست، درست و شجاعانه تصمیم‌گیری کنیم. تواضع این توانایی را به ما می‌دهد که زمانی که متوجه شدیم، تصمیم نادرستی گرفته‌ایم و سازمان را به مسیر نادرستی برده‌ایم، قدرت اصلاح کردن و شجاعت عذرخواهی کردن را داشته باشیم.

امروزه عدم قطعیت در بستری که کار و کسب‌ها در آن فعالیت می‌کنند، موج می‌زند. از شرایط کلان محیطی مانند تحریم، روابط سیاسی میان کشورها و شرایط آب و هوایی بگیرید تا رقابت سنگین و فشرده میان رقبای مختلف در یک صنعت که باعث می‌شود هیچ‌کس حاشیه امنیت نداشته باشد. به یک مثال ساده توجه کنید. همین چند روز پیش بود که در خبرها داشتیم به دلیل برهم خوردن روابط سیاسی قطر با چند کشور عربی، واردات گاز هلیوم به مشکل خورده و به همین دلیل، قیمت این گاز افزایش یافته است. حال کسانی که برای مثال از گاز هلیوم برای پر کردن بادکنک‌های تزئینی و تبلیغاتی استفاده می‌کنند، باید به سرعت تصمیمات اساسی برای ادامه روند فعالیت کار و کسب خود بگیرند. مقصود اینکه همه چیز در اختیار یک مدیرعامل نیست و او باید خود را برای تغییرات و نوسانات فراوان و سریع آماده کند.