اینترنت باعث ظهور دوران تخریب شده است. این فناوری نوین مرزهای صنایع مختلف را تا حد زیادی از میان برداشته است و به هر کس این امکان را می‌دهد که بزرگان هر صنعتی را به چالش بکشند. کسب‌وکارهایی که بزرگان حوزه‌ی خود را به چالش می‌کشند را می‌توانیم "برندهای چالشی" بنامیم. در حقیقت، اینترنت نقش بسزایی در گسترش پرشتاب فعالیتهای برندهای چالشی داشته است.

یکی از الزامات یک برند چالشی این است که این قبیل برندها باید رقیب داشته باشند. این رقیب، معمولاً شرکتی است که در حوزه‌ی فعالیت خود سابقه‌ی نسبتاً زیادی دارد و جایگاه قابل توجهی در بازار به‌ دست آورده است. همه‌ی مشتریان شما برند رقیب را می‌شناسند و علاقه‌ی چندانی نسبت به آن ندارند. برای سالیان متمادی مشتریان مجبور بودند با رقیب شما کار کنند، زیرا گزینه‌ی دیگری در بازار نداشتند، تا زمانی که برند چالشی شما ظهور پیدا کرده است. به‌عنوان مثال، رقیب شرکت هواپیمایی ویرجین‌آتلانتیک، شرکت هواپیمایی بریتیش‌ایرویز است. برای ساب‌وِی برند مربوط به فست‌فود، مک‌دونالد یک رقیب قابل توجه است. همچنین آی‌بی‌ام و مایکرو‌سافت برندهای چالشی برای اپل هستند و اپل رقیب آنها محسوب می‌شود. توجه داشته باشید که رقیب شما همیشه برند بزرگ، معتبر، و قدرتمندی است.

برند رقیب خود را بدرستی بشناسید و از رقابت با آن و به چالش کشیدن آن نهراسید. آنها را مشتاقانه به مبارزه دعوت کنید. این امر مسیر و هدف کسب‌وکار شما را به مشتریان بخوبی نشان می‌دهد و باعث می‌شود که آنها به شما توجه کنند و ارزشهای برند شما را بپذیرند و حتی آنها را ترویج کنند.

برای جلب توجه مشتریان همواره راهها و قوانین ثابت و مشخصی وجود ندارد. اگر کسب‌وکار شما به نوآوری و خلاقیت اهمیت می‌دهد و در جهت رشد قدم برمی‌دارد، بدون تردید در جلب توجه مشتریان موفق خواهد بود.

باید مسیر و مأموریت برند خود را مشخص کنید و نشان دهید که کسب‌وکار شما چه ارزشهایی را نمایندگی می‌کند. برند رقیب خود را نیز بشناسید و آشکارا آن را اعلام کنید. از منطقه‌ی آرامش خود خارج شوید تا مشتریان شجاعت شما را بستایند.

 

سبز باشید